در سرایِ جمکران
بارالها گوهرم را من کجا گُم کرده ام
نورِ چشمانِ تَرم را من کجا گُم کرده ام
آن امیرِ بحر و بر،آن آشنایِ چون گُوهر
آن مراد و سرورم را من کجا گُم کرده ام
در سرایِ جمکران،من در هوایش پَر زنان
من نمی دانم، پَرم را من کجا گُم کرده ام